برای رفتن بهانه می خواهم

برای رفتن از اینجا بهانه می خواهم برای محو سکوتم ترانه می خواهم من از قبیله مجنون ،تو از قبیله ی لیلی میان کنج نگاهت آشیانه میخواهم تو از خزان و جدایی مگو که می میرم ببین چگونه تورا عاشقانه میخواهم مرا از تو بریدن به معنی مرگ است چه کرده ای که سفر از این کرا نه میخواهم
نظرات 2 + ارسال نظر
من چهارشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:33 ب.ظ http://pardismadhouse.blogsky.com

خیلی متن قشنگی بود.. همچین ریتمیک!

قربان شما
محمد

سیما چهارشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:42 ب.ظ http://ashozartosht2500.blogsky.com

گویند که دوزخی بود عاشق و مست
قولیست خلاف دل در ان نتوان بست
گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود
فردا بهشت باشد همچون کف دست
سیما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد