دلتنگی

 

دارم تقاص کدام گناه و پس میدم . تو زندگیم گناه زیاد کردم ولی کاش الان می دونستم

 

دارم تقاص کدومو پس میدم . خیلی خسته هستم شاید هیچ وقت اینقدر تو زندگیم کم

 

نیاورده بودم و حالا بی هدف در کوچه های شک و نا امیدی پرسه میزنم و رسیدن به انتهای

 

این کوچه و دیدن آشنایی تا مرا به خانه برساند برام یه رویا شده .

 

تو این دنیای ما وقتی یه اشتباهی میکنی گویا باید سالها جواب پس بدی چه اون اشتباه از

 

سر  نادانی و یا از سر بچگی باشه . از حال خودم شاکی نیستم ولی احساس 

 

خستگی می کنم توی این غروب جمعه که همیشه یه جورایی دلگیره ...

 

امروز خیلی بد شدم با بعضی ها الکی دعوام شد بی خودی داد و بیداد راه انداختم  

   

و  دل عزیزترین کس های زندگیم رو یه جورایی شکوندم نمی دونم منو می بخشن

 

  یا نه امیدوارم  بدونن بچگی کردم و بتونم از دلشون در بیارم

 

واقعا چرا انسانها فکر میکنند خودشون عقل کل هستند و خودشون بهتر میدونند

 

و دیگران احمق اند  و هیچی نمی دونند . خسته شدم از دست خودم و همه ..

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
طناز شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:59 ب.ظ http://nazkhanum.blogsky.com

سلام محمد جون...
منم عین تو فکر میکنم...

منم از دست همه و از دست خودم خسته شدم...


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد